فاطمه یعقوبی
گلوردی
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, توسط مسلم یعقوبی گلوردی |

آیت الله اراکی گفت من دیدم به خواب

 

پادشاهی می کند میرزا تقی خان زیرخاک

گفتمش میرزا امیر ی یااسیری زیر خاک

گفتدرحمام فین رگهای دستانم زدند

گشته بودم ازعطش من ،بی شتاب

زانکه از رگهای من خون می چکید

سربچرخاندم بگویم قدر آب

یادم آمدصحنه ی های کربلا

سرجداپیکرجدابرروی خاک

من حیاکردم وگفتم یا حسین

اشک جاری شد ز چشمانم چو آب

عاشقانه سر نهادم روی خاک

تا شدم قربان آن لبهای پاک

ناگهان آمدبه بالینم حسین

گفت بایادم ادب کردی ننوشیدی تو آب

هدیه ی ما این که تاروزحساب

اصل پاداشت دهیم با آب تاب

حال مااین باشدوبس عارفا

قطره آبی ننوشیدمکه شد باب نجات

شعر از حاج مسلم یعقوبی گلوردی